۰۳
فروردين ۹۵
آش دوغ و عصر ها ، برج چهار ...!
کودکان وبازی و داد و هوار...
خانه ای زیبا که پربود از درخت
آلو و بادام و انگور وانار
داستان ها می شنیدیم از لب
یک زن تنها وپیر و داغدار
قصه ی اسطوره ی یک نوجوان
بغض و آه و گریه ی بی اختیار
کوچه مان پر بود از مهروصفا
کوچه مان از جنس شن بود و غبار
رد پایی از خدا روی زمین
- شهرک فرهنگیان - مهر 4 -
شما رو دنبال مکنم
خوشحال میشم به ما هم سری بزنید